لالایی های سرزمین مادری من
لالایی های سرزمین مادری من
لالایی نخستین زمزمه های اشعار عاطفی و آهنگ مادرانه ای است که نشان از پیمان بین مادر و کودک استو
این پیمان همزمان با دمیدن روح در جسم کودک، بین مادر و فرزند بسته می شود. رشته های این پیمان نامریی
است ولی با الهام از منبع لایزال عشق حامل پیام هایی است که بر لب های مادر جاری و تا گوش جان کودک
می پوید و تأثیر رؤیایی آن امنیت و ارامشی است که کودک با تمام وجودش آن را احساس می کند. رشته های
این پیوند حامل پیام های آرمانی و آرزوهای صادقانه و حالصانه مادر است و تاب های گاهواره کودک خاستگاه
اصلی این مرکز انرژی تمام نشدنی از قدرت لایزال الهی است. امید به زندگی سرشار از لطف و عنایت الهی
وآرزوهای مادرانه که از عمق جان مادر برمی خیزد تمام هستی و کائنات را برای به مقصد رسیدن کوذک در این
جهان هستی به استخدام خود در می آورد.
لالایی ها در حقیقت ادبیات شفاهی فرهنگ ها و سرزمین ها هستند گویی از آسمان به هر مادری(با هر
سطح سواد، با هررنگ پوست، با هر زبان و اعم از خوش آواز و بد صدا و...) آنگاه که کنار گاهواره فرزندش می
نشیند به او الهام می شود. بدون اینکه مادر از شعر وشاعری سر در بیاورد. گوِیی که روان مادرانه از همان آغاز
کودکی به او حکم می کند که گوشه ای از ذهن و زنگی خوذ را باید به این امر مقدس اختصاص ذهد. لالایی ها
طیف های رنگارنگی از آرزوها، گلایه ها و نیایش های معصومانه ی مادرانه هستند که سینه به سینه و دهان به
دهان از نسل های پیشین گذشته به امروزیان رسیده و هنوز هم که هنوز است، طراوت و تازگی خود را حفظ
کرده اند. بگونه ای که تا کنون هیچ ترانه ی دیگری نتوانسته جایشان را بگیرد.
زمزمه های لالایی از دو بخش موسیقی و شعر تشکیل شده است که می گویند آهنگ این موسیقی ال
کودک و شعر از آن ِ مادر است. زیرا آنچه از نظر شنیداری برای کودک گاهواره ای دارای بیشترین اعتبار است،
همان ضرب آهنگ لالایی است. وگرنه همه می د انند که کودک در بدو امر از درک مفهوم اشعار عاجز است.
کودک آغازین روزهای حیاتش از آهنگ زمزمه و لحن گیرای مادر محظوظ می شود. مادر با هر صوتی که بخواند
کودک با زمزمه ی او انس و الفت می گیرد و روح وجودش با آن جلا و طزاوت ئتئه میشود.
تجربه نشان می دهد که کودکان با اینکه با لالایی بزرگ می شوند، هرگز شعر آن را یاد نمی گیرند و به طور
كلی ذهن خود را به فراگیری لالایی معطوف نمی کنند و زمانی هم که به حرف می آیند هرگز لالایی را به عنوان
ابزار خیال خود به کار نمی گیرند. حتی دختران کوچک به هنگام خواباندن عروسک خود، برایش لالایی نمی خوانند
بلکه بیشتر سعی دارند که روی او را بپوشانند و به او امنیت بدهند. زیرا در هنگام بازی بیشتر می خواهند
عروسک را در یابند، نه اینکه او را بخوابانند. اما اگر همین دخترکان بخواهند خواهر یا برادر کوچک تر خود را
بخوابانند- بر اساس داشتن روان اسطوره ای مادرانه - حتما برایش لالایی می خوانند.
آهنگ لالا یی ها نیز تناسب مستقیم با نوع گهواره و وسعت تاب آن دارد و چون نوع گهواره در شهر های ایران
مختلف است، از این رو لحن زمزمه ی مادران نیز متناسب با آن متفاوت می شود.
عموما گهواره های لفوری که به آنها گهره،(= گهواره ) می گویند،از چوب ساخته می شوند و زیر آن حالت هلالی
دارد و تقریبا هم سطح زمین است. تکان های گهره کوتاه و پشت سر هم و و متوازن است.
شعرلالایی از آن مادر است. زیرا مادر با خواندن لالایی در حقیقت با کودک گهواره ای خود گفتگو می کند و اگر
چه می داند که او سخنش را نمی فهمد اما همین قدر که کودک به او گوش فرا می دهد برایش کافی است.
شعر های لالایی اگر چه بسیار ساده است و گاهگاهی هم از وزن و قافیه خارج می شود، اما از نظر درون مایه
ی احساسی بسیار غنی و همو اره حامل آرزوهای دور و نزدیک مادر است و از نظر مضمون نیز چندان بی زمینه
نیست. نوع دیگری از گهواره هایی که معمولا در کنار باغ ها و مزارع برپا می شود و برای خواباندن کودک بکار می
رود، ننو نام دارد بعضی ها عقیده دارند این واژه از کلمه ی ننه گرفته شده است از آنجاکه گاهواره را مادر دوم
کودک نیز می گویند.
اما برای بستن ننو در اتاق معمولا دو میخ طویله ی بزرگ به دو زاویه ی روبروی هم، به دیوار می کوبند و گهواره را
که معمولا از جنس چادر شب یا پارچه ی سختی است با طناب های محکم بر پا می کنند.
وسعت تاب ننو بسیار زیاد است، یعنی با یک تکان دست ننوی محتوی کودک از این سوی اتاق تا آن سوی دیگر
تاب بر می دارد وگاه صدای تاب گهواره و حتی صدای کلیک میخ طویله با زمزمه ی لالایی می آمیزد، که حال و
هوای خوشی بوجود می آورد.
آی لا لای توئه
آی لا لای توئه شه چراغ سوئه
چش ره نینه خوئه آی لالا لالایی
لالا شه ورئه شه عسل پرئه
تو بدم گهرئه شه لالای دور
لالا بدم توئه شه گل خوشبو
تن ره نیره توئه شه لالای دور
آی ننه شه پسر دور / آی ننا شه دتر دور
آی نناشه علی دور گل بزه قالی دور
صبح سوایی دور هسّه دیاری دور
آننه شه پسر دور کلباغ نوبر دور
همه توم بهتر دور تازه بمو قرقر دور
آننه شه دتر دور خارک چتر دور
گل کبوتر دور تازه بمو قرقر دور
آننا شه کیجای دور سحر روجای دور
بَوّه جایجای دور وره ندم جای دور
آننا شه ریکای دور سرکوی شوکای دور
شه تازه زکای دور چشمه نوکای دور
آی ننا شه خوبش دور بهار وارش دور
ته زاغ زاغ چش دور سرکو خونش دور
آی ننا شه خوبش دور بهار وارش دور
طلای خونش دور نه حو آ بالش دور
آی ننا شه دتر دور ماه منور دور
آی ننا شه پسر دور شیر دلاور دور
آی ننا شه لالای دور شه صبح روجای دور
سیو چل چلای دور هاده ونگ وای دور
آننا شه عسل بخره
آننا شه عسل بخره تازه بچی گل بخره
پلای قلقل بخره شه ارمون دل ره بخره
آ ننا شه شکر بخره سوز بینج کپر بخره
تازه بمو قر قر بخره ونه بپر بپر بخره
آ ننا خشمزه ره بخره بپته خربزه ره بخره
گل هر روزه ره بخره ونه ناز و غمزه ره بخره
آ ننا شه خوبش بخره سیو سیو چش ره بخره
دل یار خش ره بخره دیم سرخ تش ره بخره
آ ننا شه شکر بخره سوز بینج کپر ره بخره
تازه بمو قرقر ره بخر بنه بخر بپر بخره




